مجلد دوم از مجموعهي "چهارده خورشيد" حاوي چهل داستان كوتاه در خصوص زندگاني چهارده معصوم (ع) است. براي مثال "بام گلين خانهها"، روايت اسراي واقعهي عاشوراست كه به محض ورود به دروازهي دمشق، با صداي شادماني و دف و طبل مواجه ميشوند. در اين هنگام پيرمردي خطاب به امام سجاد (ع) ـ يكي از اسرا ـ ميگويد: سپاس خدايي كه شما را كشت و مردم را از دست شما راحت ساخت. امام سجاد (ع) در جواب پيرمرد با استناد به آيهاي از قرآن، خويش را از خويشاوندان پيامبر خوانده و لزوم احترام به خويشاوندان پيامبر را يادآور ميشود. پيرمرد نيز پس از شنيدن سخنان امام سجاد (ع) از گفتههاي خويش پشيمان شده و به درگاه خداوند توبه ميكند. عناوين برخي از داستانها عبارت است از: دعاي باران؛ بدن تبآلود؛ رگهاي قلبم؛ رها بر خاك؛ بوي غم؛ مشعلهاي فروزان؛ مثل خاموشي دريا؛ رنگ احترام؛ مشعل آتش؛ در راه مكه؛ و بلور اشك.