به دور از شيفتگي يا انكار مطلق
چند نکته دربارهی مؤلفههای اساسی شیوهی «انتقال میراث فرهنگی و تاریخی» به کودکانِ امروز
1. انتقال میراث فرهنگی و تاریخی به کودکان و نوجوانان، از وظایف جدی آموزشوپرورش است؛ چراکه صیانت از هویت دینی و تکوین شخصیت ملی آنان و امکان بهرهمندی از اندیشهها، آداب و رسوم و تجربههای گذشتگان، منوط به آن است. این ضرورت، باتوجه به تغییر و تحول در عرصههای گوناگون زندگی بشرِ معاصر، ایجاد ارتباطات گستردهی جهانی، پدیدهی «جهانی شدن» و تأثیرپذیری بیشتر کودکان و نوجوانان از سایر فرهنگها و ملل جهان، بیش از پیش ضرورت خود را نشان میدهد.
2. بدیهی است، در برابر پدیدهی جهانی شدن که از تأثیرات «مدرنیته» بهشمار میرود، تقویت بنیهی علمی، احیای هویت ملی، تعمیق مبانی نظری دینی و ترویج الگوی رفتاری اخلاقی، و تعامل منطقی با جهان در حوزههای گوناگون فرهنگ، اقتصاد و سیاست، از ضرورتهای انکارناپذیر است. این تنهای راهی است که جوامع در حال توسعهای همچون ایران را به سوی روند عادلانهی توسعه، جلوگیری از ایجاد شکاف و فاصلهی بیشتر از کشورهای توسعهیافته و کمرنگ نشدن سنتها و ارزشهای دینی و ملی خود در «دهکدهی جهانی»، رهنمون میسازد؛ روندی بر مبنای نگرشی «میانه»، که نه حالت «شیفتگی» در آن وجود دارد و نه «انکار مطلق».
3. در فرایند انتقال میراث فرهنگی و تاریخی، «بازشناسی دقیق، مستند و علمی حوادث تاریخی و ظرفیتهای فرهنگی» بسیار ضروری است. اگر در گام نخستین، روش کسب اطلاعات از منابع، با شتابزدگی، عصبیت، افراط و تفریط، سادهانگاری و جانبداری بر پایهی احساسات همراه باشد، از «اثربخشی» و «اطمینان» آن در بین مخاطبان خواهد کاست و چه بسا تأثیر منفی و بازدارنده داشته باشد.
4. شناخت مخاطبان (اعم از کودکان، نوجوانان و...)، به لحاظ جنبههای «روانشناختی» (نیازها، احساسات و سلیقههای مخاطب امروز، سطح معلومات پیشین و...)، «جامعهشناسی» (شرایط اقلیمی، بومی، سیاسی و... مخاطب) و «زیباییشناختی»،باتوجه به نوع رسانهی ارتباطی (نوشتاری، و دیداری- شنیداری) و خصوصاً توجه به عنصر «زبان» (گنجینهی واژگان مخاطب) از مهمترین نکات در نحوهی انتقال میراث فرهنگی و تاریخی است.
این موارد، در مرحلهی «آفرینش متن (محتوا) و شکل (فرم) رسانهی ارتباطی» در ذهن پدیدآورندگان (نویسنده، گوینده، تصویرگر و...) مهم و حیاتی هستند.
5. تولید رسانههای نوشتاری کمکآموزشی بهمنظور انتقال میراث فرهنگی و تاریخی با استفاده از «استانداردهای کتابسازی» در مراحل «تولید فرهنگی»، «تولید فنی- هنری» و «تولید چاپی» قادر است، در کنار سایر اجزای «برنامهی آموزش رسمی»، نقش تقویتکننده، توسعهبخش و تسهیلسازی در این زمینه داشته باشد.