فرصتي براي آموختن
چند اصل مهم در برنامهریزی محتوایی برای پر کردن اوقات فراغت دانشآموزان در برناههای تابستانی مدرسهها
معمولاً دانشآموزان از اینکه در تابستان، حتی بهصورت محدود، به مدرسه بروند و در برنامههای تابستانی شرکت کنند، گریزانند. متأسفانه این حالت با افزایش سن و دورهی تحصیلی، گستردهتر میشود. آیا این عکسالعمل، در عوامل روحی- روانی آنها ریشه دارد؟ آیا ناشی از جذابیت نداشتن برنامههای تابستانی آموزشوپرورش است؟ آیا بهدلیل جذابیت بیشتر مراکز و رسانههای رقیب و سرگرمیهای خارج از محیط مدرسه است؟
بهراستی چرا چنین است؟ در حالیکه به حکم منطق، ایجاد پیوند بین دانشآموزان و مدرسه (البته با شرایط خاص)، یک نیاز و ضرورت است، تابستان فرصت مناسبی است تا علاوهبر جهتگیریهای رشد شناختی، به زمینههای رشد اجتماعی، رشد فردی با تأکید بر هویت ملی، معنویت و اخلاق، آموزش مهارتهای زندگی و ارضای نیازهای زیباشناختی و روحیهی جستوجوگری دانشآموزان، بهصورت تلفیقی، پرداخته شود.
در اینجا، به برخی از اصول برنامهریزی محتوایی برای تعطیلات تابستان در مدرسهها اشاره میشود. این اصول، عمدتاً ناشی از بیش از دو دهه تجربهی نگارنده در برنامهریزی و اجرای برنامههای تابستانی در سطح مدرسهها (محیط رسمی) و مسجدها (محیط غیررسمی) است. این اصول، هم قابل نقد هستند و هم قابل افزایش.
اصل نخست: جذابیت
اگر دانشاموزی نسبت به محیط با برنامهای، بیاعتنا و یا از آن گریزان است، به این معناست که جذابیت و گیرایی در آن نمییابد. برنامههای تابستان باید با چارچوب الگوهای متعارف رفتاری و گرایشهای عاطفی و ذوقی دانشآموزان تناسب داشته باشند.
بدیهی است، محیط یکنواخت و کسلکننده، گرمای آزاردهندهی تابستان و فضاهای نامناسب، برنامههای فشرده و غیرقابل انعطاف و یک بعدی، بیتحرکی و حالت ایستایی در شیوههای آموزشها، و نبودن خلاقیت و تنوع در مضمونها و بنمایههای ارائه شده، باعث کسالت روحی و عدم گرایش دانشآموزان به برنامهها میشود. بنابراین باید در طراحی تمام مؤلفههای برنامهریزی، شامل: محتوا، روشها، ابزار و امکانات و عوامل انسانی، از «اصل جذابیت» غفلت نورزید.
به این منظور بهتر است:
* پیش از آغاز برنامههای تابستان، از دانشآموزان «نظرسنجی» شود تا براساس علاقهها و سلیقههای آنها، بهعنوان یکی از شاخصهای تنظیم محتوا، فرایند برنامهریزی صورت پذیرد.
* در تنظیم روشها، با رویکرد خلاقیت و کار گروهی، به روشها فعال و نوین یادگیریِ معنادار و پایدار، در محیطهای غیررسمی و خارج از مدرسه مانند اردوگاهها و موزهها توجه شود.
* از ابزار و امکانات پیشرفته و مدرن، مانند کتابخانهی مجهز و پویا، نمازخانهی جذاب، آزمایشگاه غنی، اردوگاه مجهز، باشگاه ورزشی مناسب، کارگاه فنی کامل، و سایت اینترنتی و نرمافزارهای مناسب استفاده شود.
* مدیران و مربیان سرزنده، فعال و باسواد که دیدن چهرهی آنها باعث ایجاد شوق و انرژی مثبت در دانشآموزان میشود، به کار گرفته شوند.
* در بهرهمندی از عناصر جذابیت در مؤلفههای برنامهریزی محتوا، به تفاوتهای فردی، جغرافیایی، قومی، زبانی، مذهبی و... توجه شود.
اصل دوم: تنوع
ایجاد فضاها و مراکزی که فقط به علاقهها و نیازهای محدود و خاص پاسخ دهند و به تنوع ذائقهی دانشآموزان بیاعتنا باشند، باعث شکست برنامهها میشود. باید از جذابیتها و قابلیتهای همهی حوزههای «دانش»، «هنر»، «ورزش»، «فرهنگ» و «صنعت» در برنامهریزی محتوایی استفاده کرد.
با این فرض باید:
* در برنامههای تابستانی از ارائهی محتوای تکراری کتابهای درسی و در قالب سنتی و کلیشهای کلاسهای درس، پرهیز شود.
* مضمونهای بِکر و جذاب علمی، با شیوههای خلاق در قالب مطالعه و تحقیق و استفاده از منابع کتابخانهای و سایتهای مفید اینترنتی، در قالب گروههای مطالعاتی، ارائه شوند.
* بر مقولهی ورزش و رشتههای جذاب ورزشی مانند شنا، کوهنوردی و فوتبال، با توجه به گرایش دانشآموزان، تأکید شود.
* به نیازهای زیباشناختی و گرایشهای هنری و ادبی دانشآموزان بها داده شود.
* در حوزهی فرهنگ و صنعت، ضمن تأکید بر نیازهای اساسی شناختی دانشآموزان (با لحاظ تفاوتها)، به آموزش مهارتهای زندگی، بهصورت جدی توجه شود.
اصل سوم: تعادل
همانطور که بیتوجهی مطلق به تابستان و رها ساختن دانشآموزان به حال خود، منطقی بهنظر نمیرسد، افراط در حجم محتوا و طول زمان برنامههای تابستانی و توجه نکردن به شرایط خاص تابستان (سفرهای خانوادگی، استفاده از مراکز و رسانههای رقیب و...) اشتباه محض است. به نظر میرسد: زمانبندی مناسب برای برنامههای تابستانی، معمولاً 2 تا 3 روز در هفته (بین 4 تا 6 ساعت در هر روز)، با فاصلهی زمانی 45 تا 60 روز باشد.
اصل چهارم: کار گروهی و خلاقیت
برنامههای تابستانی باید با رویکرد تقویت روحیهی کار گروهی و آموزش مهارت اجتماعی، با تأکید بر روشهای مشارکتی به جای روشهای رقابتی، و به عبارت دیگر، «آموختن هنر زندگی» طراحی شوند. اجرای این برنامهها باید در قالب گروههای ویژه و گوناگون، مانند گروههای صبحگاه، ورزش، کتابخانه، روزنامهی دیواری، تئاتر، علوم و رایانه برنامهریزی شود.
* استفاده از برنامههای اردویی و بازدیدهای دستهجمعی علمی- سیاحتی، از بهترین، «جامعهپذیری» و ایجاد روحیه ی متعادل و رفتار مطلوب در دانشآموزان است. بهطور متوسط، در یک برنامهی تابستانی 45 تا 60 روزه، باید 2 تا 3 برنامهی اردویی و هر هفته، یک برنامهی بازدید علمی- سیاحتی در نظر گرفته شود. (البته بودجه، ابزار و امکانات، در طراحی این برنامهها نقش اساسی دارند.)
اصل پنجم: عاطفه و سرگرمی
اقتضای برنامههای تابستانی، ایجاد پیوندهای عاطفی در شبکهی ارتباطی بین مدیران، مربیان و دانشآموزان است. البته محیط برنامههای تابستانی نباید کاملاً غیررسمی شود، بلکه در عین تأکید بر نظم و مقررات خاص تابستان، محیط مدرسه باید از انعطاف بیشتر برخوردار باشد.
* استفاده از برنامههای سرگرمکننده مانند مسابقههای ورزشی و هنری، اهدای جایزه، و دعوت از چهرههای جذاب فرهنگی (نویسنده، شاعر، هنرپیشه و...) به پویایی برنامههای تابستان خواهد افزود.
* برگزاری «جلسهی هفتگی» در خانهی دانشآموزان، با رعایت پذیرایی ساده و سایر ملاحظات، و مشارکت دانشآموزان و محتوای این جلسهها، در رونق عاطفی و افزایش رشد شناختی و تحول در فرهنگ رفتاری آنها مفید و مؤثر خواهد بود.
اصل ششم: محتوای مناسب
در برنامهریزی محتوایی، باید به جوهرهی فکری و شناختی برنامهها، باتوجه به نیازهای مخاطبان و مقتضیات عصری به صورت جدی توجه شود. به نظر میرسد آموزش مهارتهای زندگی کهعلاوه بر خاستگاه غنی دینی، از یافتههای علوم تربیتی، روانشناسی و جامعهشناسی نیز برخوردار است، از نیازهای حیاتی دانشآموزان باشد.
چند نکتهی پایانی
رعایت و تحقق این اصول در برنامهریزی محتوایی برنامههای تابستانی، منوط به نگرش علمی و متعادل، بودجه و امکانات، منابع انسانی مطلوب، همکاری خانوادهها و هماهنگی همهی اجزای سیستم مدیریت در مدرسه، منطقه و... است.
امید است که در شرایط فعلی آموزشوپرورش و تصمیم مجدد مدیران ارشد آن مبنی بر «احیای معاونت تربیتی»، زیرساختهای اساسی مقولهی تربیت (نگرش علمی مدیران و مربیان به مسائل و پدیدههای تربیتی، امکانات و بودجهی مناسب در فضاهای مرتبط با تربیت، آموزش مربیان برای کسب تخصصهای ضروری مانند مشاوره و... تعمیق رابطهی مربیان با محیط خانوادهها، اصلاح نگرش سیستم مدیریت به حوزهی تربیت و عدم تفکیک آموزش و تربیت در همهی اجزای آموزشوپرورش) فراهم شوند.
اگر چنین نشود، همهی این دغدغهها فقط به احیای یک «عنوان» منتهی میشود و بس.